سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آسمان هنوز آبیست...
 
قالب وبلاگ
دریافت همین آهنگ

کوروش " امپراتور ایران

کوروش بزرگ ؛ پیروزمندی که  امپراتوری هخامنشی را در پارس و خاورنزدیک از دریای اژه تا به سوی شرق و رود ایندوس  بنیان نهاد . زندگینامه کورش نخستین ؛ توسط  گزنفون ؛ سرباز و نویسنده یونانی ؛ نگارش یافته است . در کوروش نامه او پادشاهی ارمانی و باگذشت است که از سوی مردمانش در امپراتوری پارس ؛ پدر ؛ خوانده می شد . در تورات نیز همچون یک رهایی بخش است برای یهودیانی که در بابل اسیر بودند.                     
زندگی نامه :                                                            
کوروش میان سالهای 590-580 پیش از میلاد در ماد و یا شاید در پارس ؛ استان فارس امروزی ایران ؛ زاده شد . معنی و مفهوم نام او امروزه مورد گفتگو است ؛ زیرا مشخص نشده که ایا ان نامی شخصی بوده است و یا عنوانی شاهانه که به او داده شده بود . غیر مهم نیست که پس از امپراتوری هخامنشی این نام در منابع مرتبط با ایران پدیدار نگشت ؛ این موضوع می تواند بدان اشاره کند که نام کورورش معنایی ویژه و استثنایی داشته است .                                                 
بیشتر دانشمندان ؛ با این وجود ؛ بر این باورند که کوروش بزرگ دست کم دومین پادشاه با همین نام در پارس بوده است . یک نوشته به خط میخی اکدی - یک زبان میان رودانی ( عراق کنونی ) در روزگار پیش از مسیحیت - تصریح می کند که او بود :« پسر کمبوجیه ؛ شاه بزرگ ؛ شاه انشان ؛ نوه کوروش ؛ شاه بزرگ ؛ شاه انشان ؛ نواده چیش پش ؛ شاه بزرگ ؛ شاه انشان ؛ از خاندانی که همواره پادشاهی می کردند » 
در این مورد ؛ ان نوشته روشن می کند که کوروش از سلسله ای دراز از امرای فرمانروا برخاسته است . مهمترین منبع برای شناخت زندگانی او ؛ کتاب تاریخنگار یونانی ؛ هرودوت ؛ است . زندگینامه ای ارمانگرایانه که می توان ترجیحا ان را یک رساله تاریخی پنداشت نیز به وسیله ؛ گزنفون ؛ برای تعالی اندیشه یونانی در مورد فرمانروای ایده ال نگاشته شده است . به هر ترتیب ؛ ان ؛ احترام بسیار زیادی را نشان می دهد که برای کوروش نه تنها مردمانش ؛ پارسیان ؛ بلکه یونانیان و دیگران  قائل می شدند . هرودوت بیان داشته که پارسیان کورورش را پدر خطاب می کردند ؛ این در حالی است که پادشاهان اتی هخامنشی بدین اندازه مورد ستایش نبودند . داستان دوران کودکی کوروش همان سان که هرودوت شرح داده در کتاب گزنفون نیز تکرار شده است . شاید ؛ زندگینامه کوروش خوانده می شد در ان هنگام که اشکارا به عنوان یک الگو و باور قومی ؛ تقریبا با ویژگی یک ابرانسان بنیانگذار سلسله ؛ مورد تقلید قرار می گرفت . انچه روشن است ؛ باورهایی مشابه در مورد بانیان سلسله های دیگر نیز در سرتاسر تاریخ ایران وجود دارد . گزارش زندگی استیاگ ؛ پادشاه مادها و پارسها می رساند که دختر او  با فرمانروای دست نشانده اش در پارس ؛ شاهزاده ای که کمبوجیه نام داشت ؛ ازدواج کرده بود . درپی این ازدواج کوروش به دنیا امد . استیاگ در خواب دیده بود که کودکی رشد خواهد کرد و او را سرنگون خواهد ساخت . بنابراین دستور داد کورورش به قتل رسانده شود . با این وجود ؛ رییس مشاورانش درعوض بچه را به یک چوپان سپرد تا بپروراند . هنگامیکه کوروش ده ساله شد به سبب ویژگیهای برجسته اش نزد استیاگ شناخته شد . با وجود کابوس بد او متقاعد شد اجازه دهد کوروش زنده بماند . کوروش هنگامیکه به بزرگسالی رسید در پارس بر علیه فرمانروا و پدربزرگ مادریش شورید ؛ استیاگ به سوی شورشی پیشروی کرد ؛ اما ارتش او را تنها گذاشت و تسلیم کورورش شد در 550پیش از میلاد .                       

 
پس از به ارث بردن امپراتوری ماد ؛ کوروش ؛ پیش از گستراندن قلمروی خویش به سوی غرب ؛ قدرت خود را بر روی قبایل ایرانی فلات ایران برقرار داشت . کرزوس ؛ پادشاه لیدی در اسیای صغیر ( اناتولی ) هنگامیکه از سقوط استیاگ اگاه شد قلمروی خویش را به سوی ماد گسترش داد و کوروش به عنوان وارث پادشاهی ماد به سوی لیدی پیشروی نمود . سارد ؛ پایتخت لیدی ؛ در 547یا 546 پیش از میلاد فتح شد. کرزوس نیز یا کشته شد و یا انکه با خودسوزی خودش را کشت ؛ هرچند براساس گزارش منابع دیگر او اسیر کوروش شد و کوروش با او مدارا و محبت پیشه ساخت . ایونی های ساکن سرزمین های یونانی کناره دریای اژه ؛ که تابع پادشاه لیدی بودند این سان به کوروش گرایش یافتند و بیشترشان صلح جویانه تسلیم شدند . شورشهای چندگانه دیگرسرزمینهای یونانی نیز با دشواری فرونشانده شد . گام بعدی کوروش پیشروی به سوی بابل بود ؛ جاییکه نارضایتی مردم از ؛ پادشاه نبونید ؛ دستاویز لازم برای تاختن بدان سرزمین های پست و کم ارتفاع را فراهم اورد .  فتح بابل ؛ دگربار برای مدتی کاهنان مردوک ؛ خدای ملی ناحیه بزرگ بابل ؛ که به وسیله نبونید ازرده شده بودند را احیا کرد . در اکتبر 539 پیش از میلاد بود که این بزرگترین شهر دنیای کهن به توسط پارسها تصرف گشت . 

                                                                                      
در تورات ( به عنوان نمونه عزرا ؛4-1 ) کوروش به سبب ازاد ساختن اسیران یهودی بابل و اجازه بازگشت شان به سرزمین ابا و اجدادی نیک نام است . کوروش ؛ همچنین ؛ با بابلیان و دیگران نیز سازگاری نشان داد و مدارا کرد . او از مردمان بومی به وسیله پشتیبانی از سنتهای بومی و حتی قربانی کردن برای خدایان محلی دلجویی نمود . فتح بابل نه تنها میان رودان را به دست کوروش سپرد بلکه سوریه و فلسطین که هرکدامشان پیشتر به وسیله بابلیان تسخیر شده بودند را نیز به او داد . فرمانروای کیلیکیه در اسیای صغیر هنگامیکه کوروش رو به سوی کرزوس داشت با او هم پیمان گشت ؛ به همین سبب کیلیکیه یک موقعیت ویژه در امپراتوری کوروش یافت . بدین سان او به وسیله دیپلوماسی و سپاهیانش بزرگترین امپراتوری شناخته شده تا ان روزگار را بنیان نهاد .                                                  
به نظر کوروش رسید که چند پایتخت داشته باشد . یکی از انها شهر اکباتان ؛ همدان امروزی ؛ پایتخت پیشین مادها ؛ بود و ان دیگری پایتختی نو برای امپراتوری بود ؛ پاسارگاد در پارس ؛ گفته شده است که کوروش در انجا در نبرد با استیاگ پیروز شد . ویرانه های کنونی ؛ ستایش بازدیدکننده را برمی انگیزد. کورورش همچنین بابل را به عنوان پایتختی زمستانی قرار داد . 


کوروش ؛  نه تنها از مادها دلجویی کرد ؛ بلکه ؛ انها را با پارسها در گونه ای از پادشاهی دوگانه پارسی و مادی یکسان برشمرد. کوروش سنن پادشاهی را از مادها وام گرفت . یک مادی گویا بسان یک ؛ وزیر ارشد ؛ مشاور پادشاه هخامنشی شده بود . بعدها در نقش برجسته های پرسپولیس ؛ یک پایتخت پادشاهی هخامنشی از زمان داریوش ؛ فردی مادی اغلب به همراه پادشاه بزرگ نشان داده شد . ایلامیان ؛ دیگراهالی بومی پارس ؛ نیز  در بسیاری رکارها معلمان پارسیان بودند . به عنوان نمونه : پارسیان جامه ایلامی پوشیدند و موضوعات ایلامی نیز به توسط خود انان بر روی نقش برجسته های سنگی پرسپولیس برده شد . در انجا به نظر می رسد نواوری اندکی در حکومت و مقررات صورت گرفته باشد ؛ اما به بیانی دقیق تر باید گفت اشتیاقی وافر برای به عاریت گرفتن ؛ ترکیب کردن یا یک توانایی سازگار کردن بود که در امپراتوری هخامنشی به توسط کوروش به کار گرفته شد  ؛ که بی گمان او رهبری هوشمند و نابغه نه تنها در ایجاد یک امپراتوری بزرگ بلکه در سازمان بخشیدن به فرهنگ و تمدن هخامنشی بود .                                   
اشنایی ما با زندگانی کوروش اندک است . او دو پسر داشت ؛ یکی از ان دو ؛ کمبوجیه ؛ جانشین او شد . ان دیگری ؛ بردیا(سمردیس یونانیان ) ؛ گویی به توسط کمبوجیه پس از انکه شاه شد به صورت مخفیانه کشته شد . کوروش دست کم یک دختر نیز داشت به نام ؛ اتوسا ؛ که ( با برادرش کمبوجیه ازدواج کرد ) ؛ ممکن است دو دختر دیگر نیز داشت باشد اما انچه روشن است انان نقشی در تاریخ بازی نکردند .                      
کوروش همچنین ؛ هنگامی که  بر استیاگ پیروز شد ؛ متصرفات مادی ایران شرقی را نیز به ارث برد ؛ اما او به تقریب با جنگاوری پادشاهیش را در ان نواحی برقرار و یکپارچه کرده بود . پس از فتح بابل ؛ او دوباره به سوی شرق رفت ؛ هرودوت  مبارزه های او بر علیه چادرنشینانی که در شرق دریای کاسپین (مازندران) زندگی می کردند را شرح داده است . براساس گزارش تاریخنگار یونانی ؛ او در وهله نخست در نبرد با فرمانروای بیابانگردانی که ماساژت نامیده می شدند و یک زن بود پیروز شد و پسر او را نیز اسیر ساخت . پسر دستگیر شده در اسارت خودکشی نمود ؛ مادر او سوگند خورد که انتقام گیرد و کوروش را شکست دهد و به قتل رساند . داستان هرودوت شاید جعل و یا از نظر اصالت مورد تردید باشد ؛ اما فتوحات کوروش در اسیای میانه به احتمال زیاد داری اعتبار و ارزش است ؛ زیرا شهری در دورترین نقطه سغد که یونانیان ان را شهر کوروش می نامیدند گستردگی نهایی فتوحات خاوری او را نمایان می سازد .


میراث کوروش  :  
آن نشانی بر شایستگی بنیانگذار امپراتوری هخامنشی است که بعد مرگش گسترده تر هم شد و بیش از دو سده ماندگاری یافت . اما کوروش تنها یک فاتح و سرپرست بزرگ نبود ؛ او عظمتی خیره کننده مشابه انچه رومولوس در روم  "در یاد و خاطر مردمان پارسی به جای نهاد. داستان قهرمانانه نبردهای او در دیگر نقاط دنیای کهن ؛ در بسیاری از داستانهای مشروح قهرمانان و فاتحان ؛ مورد تقلید قرار گرفت . طرز زندگی کودکی کورورش که به یک شبان سپرده شد تا پرورانده شود یاداور داستان موسی و سبد بوریایی در مصر است . برانداختن پدربزرگ خودکامه اش نیز در دیگر اسطوره ها و افسانه های تاریخی بازگو شد . مورد تردید نیست که حماسه کوروش نخست از میان پارسها برامد و انگاه به توسط یونانیان شناخته شد . احساس و گرایشهای محترمانه و شگفت امیز او در میان پارسیان به یونانیان انتقال یافت ؛ و اینکه گرنفون کوروش را به عنوان الگوی فرمانروایی برای بیان اموزه هایش به یونانیان هم میهنش برگزید یک حادثه نبود .                                           
خلاصه انکه ؛ تصویر کوروش در تاریخ بسان یک ابرمرد که یک امپراتوری را بنیان نهاد به جا مانده است. او نمونه ویژگیهای برتری شد که از یک فرمانروا در تاریخ باستانی انتظار می رفت ؛ و او سیمایی از یک فاتح که مدارا گر ؛ بخشنده و درعین حال شجاع و بی پروا بود هویدا ساخت . شخصیتش همانگونه که به وسیله یونانیان دیده شد بر انها و همچنین اسکندر نیز تاثیر نهاد . در سال 1971 ایران دو هزار و پانصدمین سالروز بنیان پادشاهی به وسیله کوروش را جشن گرفت                              .  


[ دوشنبه 90/3/23 ] [ 6:21 عصر ] [ فرزانه ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.


امکانات وب


بازدید امروز: 11
بازدید دیروز: 20
کل بازدیدها: 231376